ویژگی‌ها, داستان, فیلم و تصویر, یادها و خاطره‌ها

به مدرسه فرستادن کودک به مدرسه با تراکتور

یک شوخی پدر-پسری و یک خاطره به یاد ماندنی

سعید علی‌حسینی

آیا باور می‌کنید تراکتور باعث به مدرسه رفتن یک بچه‌ی بازیگوش و سر به هوا شد؟ یک روز یک بچه‌ای به مدرسه نمی‌رفت و پدرش به سوی من (تراکتور) آمد، من را روشن کرد و دنبال آن بچه کرد. بچه دور تا دور روستا و بیابان‌های دور روستا را دوید تا من (تراکتور) زیرش نگیرم. بعد از مدتی بچه راه خود را به سمت مدرسه کج کرد و به سرعت به مدرسه رفت و من (تراکتور) تا خود درب مدرسه دنبالش کردم. این کار باعث به مدرسه رفتن این دانش‌آموز شد. از قول تراکتور: من وقتی امروز مزار آن شهید را در بالای تپه می‌بینم و سعید را می‌بینم و آن بچه امروز مهندس شده و من به روح آن شهید درود، سلام و صلوات می‌فرستم.

تاریخ: مهر ماه 1360
مکان: نجم‌آباد