شخصیت شهید, خانواده, ویژگیها, فرهنگ و هنر, شعر, فیلم و تصویر, یادها و خاطرهها
شعر از آقای علی توکلی: فصل گل بود و تا خدا رفتی
به یاد دوران کودکی و ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز
سعید علیحسینی
شعری ناقابل تقدیم به ساحت خُلد آشیان: شهید عزیز محمـــــّد حسین علی حسینی نجم آبادی
خوانش شعر با صدای شاعر
براوزر شما پخش فایل صوتی را پشتیبانی نمیکند
Your browser doesn’t support HTML5 audio.
Your browser doesn’t support HTML5 audio.
بسم رب الشهداء و الصدیقین | |
با شقایق به غم گرفتارم | با غمش عاشقانه بیدارم |
یاد گلهــــای پرپر افتادم | از لبِ خون لاله تب دارم |
سیل خونم دوباره جاری شد | مثل این واژهها عطش دارم |
پر کشیــدم به سمت نجم آباد | یاد گل کرده چشم بیمـــــارم |
آسمــــــانی شد آن گلِ پر پر | داغ اسطـــوره دیده اشعارم |
ای حسین علی حسینی، آه | ابریام از غَمِ تو میبارم |
فصل گل بود و تا خدا رفتی | من اسیـــــــــرِ دلِ شب تارم |
قاب عکس گلــــت بغل کردم | چشمم از لالـــــه بر نمیدارم |
با جگــــــرگوشههای دلبندت | همنوا گشته طبـــــع سرشارم |
مرقدت بر فراز نجــــــــمآباد | شد زیــــارتگـــــــــهِ دلِ زارم |
زخمیام ای کبــــوترِ خونین | داغ چندین بهــــــــار غمبارم |
ای جهــــادیِ سرخِ سنگرساز | فصل معـــراج گل به یاد آرم |
آشنــای توڪــــــّلی درد است | ای گلِ عاشــــقِ علمــــــــدارم |
کلام شاعر: بنده علی توکلی اهل روستای کلاته میان (گناباد)، از شهید خاطرات زیادی دارم اما خوب اون زمان که شهید عزیز در قید حیات بودن ما بچه بودیم. علت سرودن شعر، ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز است. حتی یک بار تمام مارو از کلاته میان که بیشتر زن و کودک بودن به کمر زیارت بردن و مثل پدری مهربان مواظبمون بودن و جواب جیغ و داد خانما و بچهها رو با لبخند و سکوت میدادن.