شخصیت شهید, خاطرات خود شهید, خانواده, ویژگیها, یادها و خاطرهها
شوق حضور
نگرش مثبت و صبر و تحمل در سختیها
سعید علیحسینی
سال شصت جهاد سازندگی اعلام کرد رؤسای شوراهای روستاها در صورت تمایل میتوانند در اردوی بازدید از مناطق جنگی شرکت نمایند. شهید که منتظر بهانهای برای ورود به جبهه بود با اشتیاق از آن استقبال نمود و این در حالی بود که پایش در حادثه تراکتور به شدت مجروح شده بود اما حتی تذکر این مطلب به ایشان که باید ملاحظه بخیههای زخم پایتان را بکنید هم مانع رفتن ایشان نشد چرا که بیتاب آن مناطق بود و آخرش هم به همراه سی نفر از روسای شوراهای منطقه در آن اردوی سخت یک ماهه شرکت کرد. بعدها شنیدیم با وجود پای زخمیاش در تمرینات آمادگی دفاعی و ورزشهای صبحگاهی هم شرکت میکرده، به یقین او حتی نمیخواست از ورزشهای منطقه هم عقب بماند و بازهم شنیدیم وقتی یکی از همراهانش اتفاقی و نه توسط خود حسین متوجه وضعیتش میشود در جمع او را تحسین کرده و ایثار و صبر او را مایه افتخار جمعشان بیان کرده است.
حسین تمام سختیهای آن سفر یکماهه را به همان نحو به جان میخرد و اما در بازگشت به جای گفتن از رنج سفر برایم از خوشیهای آن میگفت. یکباربا دهانی پر از خنده گفت: "به اتفاق دوستان پشت ماشین سپاه نشسته بودیم و در جاده منطقه حرکت میکردیم همزمان جاده و اطرافش از سمت دشمن بمباران میشد یکی از بمبها آنقدر دقیق آمد که وقتی پشت سر را نگاه کردیم دیدیم دقیقاً وسط رد چهار لاستیک ماشین خورد، میدانی اگر آن بمب لحظهای زودتر آمده بود چند روستا بی شورا میشدند؟!!" حسین همیشه شوخ و با روحیه بود و سختترین مشکلات را با همان روحیه تحمل میکرد و پشت سر میگذاشت.
تاریخ: | 1360 |
مکان: | مناطق جنگی |
گویندهی خاطره: | زهرا میرزایی |
رابطه با شهید: | همسر شهید |