تهیه مستندات و تولید محتوا برای تکمیل سایت شهید

آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیكشان خواستهاند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونهای طفره رفتهاند كه بعد از شهادتشان حداكثر حسرتها را در این رابطه بخورند!
پدر مشخصات شما را دادهاند و از کسانی که یاد شهدا را زنده نگه میدارند تشکر کردند
شهدا زنده و ناظر اعمال ما هستند، مراقب باشیم کاری نکنیم که شرمندهی آنان شویم. مصاحبههایی از فرزندان شهید بطور تلفنی ضبط کرده و قول حضور یکی از آنان در استودیوی برنامه را گرفتم (که البته امکان حضور در استودیو به دلایلی ضعیف اعلام شد). این مسأله باعث نگرانیام بود تا اینکه شب، شهید را در خواب دیدم...
اطاعت از رهبری؛ ادای قرض مالی، تعیین تکلیف موضوعات شرعی
اینجانب محمدحسین علیحسینی گواهی میدهم به وحدانیت خدا و پیامبران و ائمه بزرگوار و قیامت و بهشت و جهنم و به این که انقلاب اسلامی ایران حق است و رهبر آن طبق فرمان امام زمان(عجالله تعالی فرجهالشریف) کار و تلاش میکند و هرکس از حرف او تخطی کند جایش جهنم است.
مقداری که مقروضم در دفترم نوشته است که سه قلم میشود و سفارش دیگرم اینست که چنانچه مسئلهای پیشامد کرد باید فردی که گفت من از فلانی طلبکارم او را راضی کنید و لطفاً مسئله سال معین کردن را روشن کنند علمای اسلام برای خانواده ما چون مسئله سال معین کردن ما روشن نبوده! اگر شهید شدم مرا در پشت قبرستان نو دفن کنند و برای من آمرزش بخواهند! از تمام قومان و خویشان هر کس بدیای از من دیده مرا حلال کند.
محمدحسین علیحسینی نیمه اول مهرماه 1361
چرایی سفارش به شناختن بیشتر ارزش وجود امام و فرمانبرداری و اطاعت از او
بدین خاطر است که ما نمیخواهیم تجربهی تلخ وقایعی که در زمان امام حسین (علیهالسلام) به حمایت از باطل و خیانت به حق روی داد در زمان ما نیز خدای نخواسته تکرار شود! پس: فرمانبر او که فرمانبر خداست باشیم و این امام برحق را یاری رسانیم.
مقداری که مقروضم در دفترم نوشته شده که جمعاً 3 قلم میشود و سفارش دیگرم اینست که اگر چنانچه پیشامد کرد و فردی گفت من از فلانی طلبکارم او را راضی نمائید. اگر شهید شدم برایم آمرزش بخواهند، ازتمام قومان و خویشان هر کس بدیای دیده مرا حلال کند.
محمدحسین علیحسینی نیمه دوم مهرماه 1361
نگرش مثبت و صبر و تحمل در سختیها
بعدها شنیدیم با وجود پای زخمیاش در تمرینات آمادگی دفاعی و ورزشهای صبحگاهی هم شرکت میکرده، تمام سختیهای آن سفر یکماهه را به همان نحو به جان میخرد و اما در بازگشت به جای گفتن از رنج سفر برایم از خوشیهای آن میگفت. حسین همیشه شوخ و با روحیه بود و سختترین مشکلات را با همان روحیه تحمل میکرد و پشت سر میگذاشت.
این راه، راه عشق است و من نمیتوانم از رفتن خودداری کنم
پرسیدم درست است شما هم بروید؟ قدری فکر کرد و در جوابم گفت: «آنها که میروند از ما سلب تکلیف نمیشود، این راه، راه عشق است و من نمیتوانم از رفتن خودداری کنم»
این راه، راه عشق است و من نمیتوانم از رفتن خودداری کنم
اشاره کردم که همیشه دو - سه نفر از بچههای شما در آن منطقهها بسر میبرند و پشت جبهه هم که به شما نیاز دارند. پرسیدم حالا درست است که شما هم بروید؟ قدری فکر کرد و در جوابم گفت: «آنها که میروند از ما سلب تکلیف نمیشود، این راه، راه عشق است و من نمیتوانم از رفتن خودداری کنم»
حداکثر تلاش برای انجام بیشترین کار علاوه بر انجام وظایف
ما یک نیرویی داشتیم بندهی خدا خودش از گناباد با آمبولانس راه افتاده بود آمده بود منطقه، دو سه روزی که گذشت آمد اعتراض کرد و گفت: « این چه وضعش است؟! ما بیکاریم، چرا یک کار درست و حسابی نمیدهید که انجام دهیم؟! چون نیامدهایم اینجا که وقتگذرانی کنیم!»
این کار فقط کار خودته
یکی از دوستان برای گذاشتن بار جاروب روی ترک موتور از شهید کمک خواست. شهید که دستش بند بود از او خواست دیگران و جوانان را صدا زند؛ اما وی گفت: نه کار آنها نیست؛ تا صبح هم نیایی صبر میکنم تا خودت بیای!
انجام کار انفرادی علیرغم انتظار همکاری گروهی
وقتی از ایشان خواسته میشود کاری که معمولاً گروهی انجام میشده را به تنهایی انجام دهند، به سختی از انجام این امر بر میآیند و از این بابت حسابی دلگیر میشوند لذا ضمن درد دل در این زمینه میگویند: من حرفی نداشتم این کار را انجام دهم منتها انتظار داشتم همه با هم این کار را انجام دهیم اما این طور نشد!