گفتار شهید, خانواده, فرهنگ و هنر, فیلم و تصویر, یادها و خاطره‌ها

چشم‌انداز روشن

انتقال مزار شهید به محل جدید در بالای کوه: «می‌خواهم هووو بروم آن روی تپه برای خودم خانه‌ای بسازم»

سعید علی‌حسینی

بیست و دو سال پس از به خاك‌سپاری اولیه‌ی پیكر شهید در دامنه‌ی تپه‌ی كنار روستا، در زمستان 1385 مزار شهید به قله‌ی این تپه و نقطه‌ی مركزی یادمان شكوهمند ایثار و شهادت انتقال یافت و برادر بزرگ شهید علیرغم دست و پنجه نرم‌كردن با عوارض رو به گسترش بیماری پیش‌رفته و صعب‌العلاج CML در طراحی و اجرای قدم به قدم این برنامه نقش، نظارت و دخالت محوری بسیار مؤثری داشتند (طراحی 2 نقشه‌ بسته‌بندی و آماده‌سازی مزار شهید برای انتقال و جاده‌ی مارپیچ بر روی تپه تا محل یادمان شكوهمند ایثار و شهادت با الگوگیری ذهنی از جاده‌های کوهستانی کردستان در جریان سرکشی از فرزندان‌شان در ایام خدمت فداکارانه‌ی آن‌ها در آن خطه‌ی خونرنگ؛ و ایفاء نقش موثر در کندن سخت‌ترین سنگ‌های مانع بر سر راه کف‌سازی مناسب جایگاه و تعبیه مزارهای طراحی‌شده در آنجا که اسكواتور قدرتمند نتوانسته‌بود از عهده انجام آن برآید! با مددگیری از 4 روش پتک و تراشه، برش، مته و آتش و پتک) و تدبیر و همت مضاعف ایشان در این زمینه نقطه عطفی در ماندگارترین الگوسازی ممکن به شمار می‌رود.

 و در حالی كه در تب بیماری می‌سوختند مرتباً در صحنه‌ی اجرای طرح حضور می‌یافتند و ضمن طرح نكات كلیدی مدنظرشان، دست‌اندركاران را مورد تشویق خاص خود قرار می‌دادند.

و بعد از برگشت‌شان از صحنه‌ی كار، یكسره با آنان بودند و در این جمع در بهترین حالات به وجد آمده قرار داشتند به همین جهت وقتی كسالت‌شان شدیدتر شده بود و ناگزیر از استراحت در منزل شده بودند باز هم طاقت نیاورده و به زحمت در هوای سرد زمستانی خود را به مجریان طرح رسانده و تا قول رفتن جمع پس از اتمام كار به منزل‌شان را با قسم‌دادن آنها نگرفتند حاضر نشدند ایشان را با ماشین برگردانند.

انتقال پیکر مطهر شهید در پرتو همراهی و تأکیدات خاص ایشان در معنوی‌ترین حال و هوای خاص صورت گرفت و چه ادب انتقالی با همراهی برادر كوچكترشان به خرج دادند:

گوئی آن عزیز خون‌دل‌خورده نیک می‌دانست که اندک زمانی بعد به برادر شهیدش خواهد پیوست و چه انسی داشت با او

و زبان حال واكنش غمگینانه‌ی آن عزیز مأنوس با شهید كه بیشتر در دل‌خون‌شده‌اش می‌ریخت و كمتر بروز می‌داد در هر صحبتی با آشنایان به اشاره یا تصریح جز این نبود كه:

غم این خفته تا چند خواب در چشم ترم می‌شكند

جای آنست که خون موج زند در دل لعل ........... زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

پس از انتقال نیز این كار را كاری خدائی دانسته و اطمینان داده‌اند كه اگر هم ما هیچ كاری نكنیم كسانی پیدا خواهند شد كه اینجا را حتی بهتر از آن چه فكر می‌كنیم تكمیل نمایند.

جمع‌بندی و چشم‌انداز روشنی كه آن پیر روشن‌ضمیر در آخرین صحبت‌شان ترسیم نمودند و بنا به درخواست و اصرار خودشان مستندسازی و فی‌المجلس قرائت و به امضاء خودشان و دو شاهد ماجرا «فرزند اول شهید كه صحبت اختصاصی ایشان را نگاشته و فرزند آخر آن عزیز سفركرده كه تمام ماجرا در حضور ایشان رخ داد» رسید، پشتوانه اعتقادی‌ای است كه برای این باقیات‌الصالحات به شرح ذیل بر جای گذاشتند:



 « آرزو دارم چه ماها باشیم چه نباشیم خدا خودش كمك كند و این بنائی كه ما پایه گذاری كرده‌ایم به سرانجام خوبی برسد »

بازگشت به بالای صفحه

لوسمی میلوژنی مزمن چیست؟

Chronic Myelogenous Leukemia (CML)

لوسمی میلوژنی مزمن (که CML یا لوسمی گرانولوسیتی مزمن نامیده می‌شود) بیماری‌ای است که طی آن تعداد بسیار زیادی گلبول‌های سفید در مغز استخوان ساخته می‌شود. مغز استخوان، بافت اسفنجی شکلی است که داخل استخوان‌های بزرگ بدن قرار دارد. این بافت سازنده گلبول‌های قرمز (که اکسیژن و سایر مواد را به تمام بافت‌های بدن می‌رسانند)، گلبول‌های سفید (که با عفونت مبارزه می‌کنند) و پلاکت‌ها (که خون را لخته می‌سازند) می‌باشد. به طور طبیعی سلول‌های مغز استخوان "بلاست" نامیده می‌شوند که در روند بلوغ خود به انواع مختلف سلول‌های خونی که هر کدام وظیفه‌ای جدا دارند تبدیل می‌شوند. CML آن دسته از سلول‌های بلاستی را تحت تأثیر قرار می‌دهد که قرار است به "گرانولوسیت" (نوعی از گلبول‌های سفید) تبدیل شوند. این بلاست‌ها بالغ نشده و تعداد آنها بسیار زیاد می‌شود و سلول‌های بلاست نابالغ را می‌توان در خون در مغز استخوان یافت. در اکثر بیماران مبتلا به CML ماده ژنتیکی (کروموزوم) در سلول‌های لوسمیایی منظره‌ای غیرطبیعی دارد که "فلادلفیا" نامیده می‌شود.

لوسمی می‌تواند حاد باشد (پیشرفت خیلی سریع با تعداد بسیار زیادی سلول بلاست نابالغ) و یا مزمن (دارای سرعت پیشرفت آهسته‌تر با تعداد بیشتری سلول‌های سرطانی بالغ). لوسمی میلوژنی مزمن با آهستگی پیشرفت کرده و معمولا در افراد میانسال یا پیرتر دیده می‌شود اگر چه می‌تواند درکودکان نیز مشاهده شود. در مراحل ابتدایی CML اکثر بیماران علامت یا نشانه‌ای از سرطان ندارند اما در صورت بروز و مشاهده هر یک از علائم زیر باید حتما به پزشک مراجعه کرد:

  • خستگی که از بین نمی رود
  • احساس بدون انرژی بودن
  • تب
  • عدم احساس گرسنگی
  • تعریق شبانه
  • همین طور ممکن است طحال (اندامی که در قسمت بالای شکم قرار داشته و سازنده انواع دیگری از گلبول‌های سفید و تصفیه‌کننده خون از سلول‌های پیر، فرسوده و مرده است) بزرگ شود.

با مشاهده علائم فوق‌الذکر پزشک ممکن است برای آگاهی از تعداد انواع مختلف سلول‌های خونی، تعدادی آزمایش خون درخواست نماید. در صورتی که جواب این آزمایش‌ها غیرطبیعی باشد، ممکن است آزمایش‌های خونی بیش‌تری انجام شود. همچنین ممکن است نمونه‌برداری (تکه برداری) از مغز استخوان انجام شود. در این آزمایش سوزنی را وارد استخوان کرده و مقداری از مغز استخوان را کشیده و به مطالعه آن در زیر میکروسکوپ می‌پردازند. سپس پزشک می‌تواند بگوید بیمار به چه نوعی از لوسمی مبتلا شده و بر این اساس بهترین برنامه درمانی را برای وی طرح ریزی می‌کند.

بازگشت به بالای صفحه