رفع نگرانی زیاد و نیاز شدید مردم در روزهای نزدیک عید نوروز
دو روز مانده به عید نوروز، تنها حمام عمومی روستا خراب شد. تصمیم گرفتیم همان شب حمام را درست کنیم و راه بیاندازیم و نگرانی زیاد و نیاز شدید مردم را برطرف نمودیم.
گوینده: حاج اسدالله میرزائی نجفی
تهیه مستندات و تولید محتوا برای تکمیل سایت شهید

آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیكشان خواستهاند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونهای طفره رفتهاند كه بعد از شهادتشان حداكثر حسرتها را در این رابطه بخورند!
برکتی است و نباید در مجالس و محافل ما شهدای ما فراموش شوند
شهیدانتان را فراموش نکنید. باید نام آنها مطرح باشد. برکتی است و نباید در مجالس و محافل ما شهدای ما فراموش شوند. فلسفه یاد شهید اینست که از آن تلاش و زحمت و فداکاریش تقدیر بشود.
چرایی سفارش به شناختن بیشتر ارزش وجود امام و فرمانبرداری و اطاعت از او
بدین خاطر است که ما نمیخواهیم تجربهی تلخ وقایعی که در زمان امام حسین (علیهالسلام) به حمایت از باطل و خیانت به حق روی داد در زمان ما نیز خدای نخواسته تکرار شود! پس: فرمانبر او که فرمانبر خداست باشیم و این امام برحق را یاری رسانیم.
مقداری که مقروضم در دفترم نوشته شده که جمعاً 3 قلم میشود و سفارش دیگرم اینست که اگر چنانچه پیشامد کرد و فردی گفت من از فلانی طلبکارم او را راضی نمائید. اگر شهید شدم برایم آمرزش بخواهند، ازتمام قومان و خویشان هر کس بدیای دیده مرا حلال کند.
محمدحسین علیحسینی نیمه دوم مهرماه 1361
حداکثر تلاش برای انجام بیشترین کار علاوه بر انجام وظایف
ما یک نیرویی داشتیم بندهی خدا خودش از گناباد با آمبولانس راه افتاده بود آمده بود منطقه، دو سه روزی که گذشت آمد اعتراض کرد و گفت: « این چه وضعش است؟! ما بیکاریم، چرا یک کار درست و حسابی نمیدهید که انجام دهیم؟! چون نیامدهایم اینجا که وقتگذرانی کنیم!»
عدم افشای اطلاعات کاری جهت کسب وجهه شخصی
در حالی که فکر میکردم چگونه صحبت را آغاز و طرح موضوع نمایم! شهید با فراست و تیزبینی خود ابتدا به ساکن به طرح احسن موضوع پرداخته و میگوید: فرزندم! این جا جای حساسی است، انتظار دارم نه تنها مطالب و مسائلی که در این جا به آن میرسید هیچ جا مطرح نکنید بلکه خودتان را در بیرون خیلی کمتر از آن چه در این جا هستید و به عنوان افرادی عادی نشان دهید تا کارتان بهتر پیش برود!
کمک مخلصانه و بیدریغ و بیتظاهر به نیازمندان
آنچه از دستش بر میآمد بر طبق اخلاص گذاشته و تقدیم راه تأمین نیازها و برآوردن حاجات مردم نمود. او بیش از خود در اندیشهی مردم بود بویژه آنها که از کارافتاده یا بیسرپرست شده بودند توجه بیشتری نموده و تا توانسته به آنان خدمت نموده بود. اغلب اینها هم تا پس از شهادت ناشناخته مانده بود.
راه انداختن بازی بچهها و به ذوق و شوق آوردن اهالی روستا
خشکسالی و محرومیت، دل خوشی برای عید نوروز باقی نگذاشته بود و جوانان و بچهها در کنار بزرگسالان غمگین بودند. شهید یک کیسه گردو بین بچهها تقسیم کرد و با راه افتادن بازی، ذوق و شوقی بین اهالی روستا به راه افتاد.
عیدی به کودکان و خوشحالکردن آنها
یک روز آفتابی نوروز، شهید من و خواهرم که بازی میکردیم را صدا زدند، و با لبخندی در دست هر کداممان یک عدد سکهی دو تومانی بهعنوان عیدی گذاشتند. ما خیلی خیلی خوشحال شدیم؛ هنوز آن چهرهی مهربان خندان را به خوبی به یاد دارم.
دید و بازدید هوشیارانه و یاریگرانه، نه از روی رفع تکلیف
در سرکشی از خانواده شهدا و رزمندگان بجایی که باعث زحمت آنها شویم و انتظار پذیرایی هم داشته باشیم، باید باری از روی دوش ایشان برداریم.