ShahidAlihosseini.ir - یادها و خاطره‌ها

وصیت‌نامه‌ی اول شهید

وصیت‌نامه‌ی اول شهید

اطاعت از رهبری؛ ادای قرض مالی، تعیین تکلیف موضوعات شرعی

وصیت‌نامه نخست شهید محمدحسین علی‌حسینی، پس از اردوی جهادی بازدید از مناطق جنگی

وصیت‌نامه نخست شهید محمدحسین علی‌حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم درباره وصیت سفارش کرده و ائمه هم فرموده‌اند که مومن خوبست وصیت‌نامه‌اش را جلوتر آماده کند. امام امت خمینی کبیر می‌فرمایند این وصیت‌نامه‌های رزمندگان اسلام آدم را می‌لرزاند!

اینجانب محمدحسین علی‌حسینی گواهی می‌دهم به وحدانیت خدا و پیامبران و ائمه بزرگوار و قیامت و بهشت و جهنم و به این که انقلاب اسلامی ایران حق است و رهبر آن طبق فرمان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه‌الشریف) کار و تلاش می‌کند و هرکس از حرف او تخطی کند جایش جهنم است.

مقداری که مقروضم در دفترم نوشته است که 3 قلم می‌شود و سفارش دیگرم اینست که چنانچه مسئله‌ای پیشامد کرد باید فردی که گفت من از فلانی طلبکارم او را راضی کنید و لطفاً مسئله سال معین کردن را روشن کنند علمای اسلام برای خانواده ما چون مسئله سال معین کردن ما روشن نبوده! اگر شهید شدم مرا در پشت قبرستان نو دفن کنند و برای من آمرزش بخواهند! از تمام قومان و خویشان هر کس بدی‌ای از من دیده مرا حلال کند.
محمدحسین علی‌حسینی نیمه اول مهرماه 1361

 

توضیح: این وصیت‌نامه در جریان اردوی بازدید از مناطق جنگی جنوب به درخواست شهید معظم و با انشاء و تحت نظارت ایشان توسط همراه با سوادشان برادر عباس رشتی نوشته شده است اردوی فوق مرکب از داوطلبان بازدید از مناطق جنگی در سطح شوراهای اسلامی روستاهای خراسان بوده و توسط نهاد انقلابی جهاد سازندگی برگزار شده است. این شهید معظم که آن موقع عضو فعال شورای اسلامی زادگاهش بوده در حالی داوطلب شرکت در اردو شده که چند روز قبل از برگزاری آن در حادثه‌ای هنگامی که می‌خواسته‌اند تلری(تریلر) باری تراکتورشان را به تنهائی به تراکتور ببندند بین تراکتور و تریلر گیر افتاده به شدت مصدوم می‌شوند به گونه‌ای که زخم بزرگی که در اثر این تصادم به ناحیه‌ی ران پایشان وارد آمده در حدود 20 بخیه می‌خورد و هنوز در حال التیام بوده در عین حال با توجه به این که دفاع مقدس هنوز جریان داشته و قهراً در جریان بازدید در تیررس متجاوزین بعثی نیز قرار می‌گرفته‌اند لازم بوده آموزش فشرده‌ی نظامی‌ای هم ببیند تا آمادگی تاکتیکی لازم را برای مواجهه‌ی بایسته با صحنه‌های رویاروئی و درگیری پیدا نمایند به همین خاطر برنامه فشرده‌ی آموزشی برای داوطلبان گذاشته می‌شود و ایشان نیز بدون اینکه مسئولانشان را در جریان عارضه‌ی شدید مذکور قرار بدهند همپای دیگران در برنامه‌ی آموزشی شرکت می‌نمایند و کسب آمادگی لازم را مقدم بر استراحت ضروری استعلاجی خویش قرار می‌دهند و به وضوح روشن است که دراوج اشتیاق دیگر اصلاً خودشان را نمی‌دیده‌اند چه رسد به این که درد ظاهری و جسمی خویش را در چنان هنگامه‌ای احساس نمایند.

مطلب قبلی وصیت‌نامه‌ی دوم شهید
مطلب بعدی نامه‌ی شبه وصیت - مکمل وصیت نامه‌ها
Print
235 رتبه بندی این مطلب:
3/0
0رأی موافق 0رأی مخالف
سعید علی‌حسینی

سعید علی‌حسینیسعید علی‌حسینی

سایر نوشته ها توسط سعید علی‌حسینی
تماس با نویسنده

1 نظر در مطلب "وصیت‌نامه‌ی اول شهید" ثبت شده است

0
0
Avatar image

محمدرضا علی‌حسینی

متأسفانه در جریان سفری به تهران در سال 78 در جریان شرکت در مراسم نماز جمعه، در قسمت بازرسی وصیتنامه اول را همراه با کتاب علمی همراهم گرفته‌اند و بعد از برگزاری مراسم نیز بدلیل به طول انجامیدن بازدید از نمایشگاه‌های کتابی که در قمست‌های مختلف محل برگزاری نماز جمعه برپا شده با تأخیر جهت دریافت آن مراجعه نمودم که گفتند متصدیان رفته‌اند، هفته آینده بیایید از همین جا تحویل بگیرید یا در روزهای آینده به ستاد نماز جمعه در فلان جا مراجعه کنید، چون نمی‌توانستم در تهران بمانم پلاک دریافتی را به بردارم حمید آقا که هم در آنجا همراهم بود و هم در تهران بسر می‌برد، دادم تا زحمت این کار را بکشد و کتاب و دفترچه را برایم ارسال نماید و ایشان نیز چند روز بعد مراجعه نموده آن طور که خودشان بعداً گفته‌اند تنها کتاب را دریافت نموده و از طریق پست عادی برایم ارسال می‌نماید که آن هم هرگز به دستم نرسیده و پیگیری‌های بعدی برای دستیابی به سرنخی در مورد هر دو در اداره پست مبدأ و مقصد و ستاد نماز جمعه تهران تاکنون به جایی نرسیده است!

نوشتن یک نظر

This form collects your name, email, IP address and content so that we can keep track of the comments placed on the website. For more info check our Privacy Policy and Terms Of Use where you will get more info on where, how and why we store your data.
افزودن نظر

ارتباط با نویسنده

x

نویسندگان

«آبان 1403»
شیدسچپج
19202122232425
2627282930311
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
فراخوان همکاری و دعوت به همیاری ادامه مطلب

فراخوان همکاری و دعوت به همیاری

آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیك‌شان خواسته‌اند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونه‌ای طفره رفته‌اند كه بعد از شهادت‌شان حداكثر حسرت‌ها را در این رابطه بخورند!

شعر از آقای علی توکلی: فصل گل بود و تا خدا رفتی

قاب عکس گلــــت بغل کردم چشمم از لالـــــه بر نمی‌دارم


اون زمان که شهید عزیز در قید حیات بودن ما بچه بودیم. علت سرودن شعر، ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز است. حتی یک بار تمام مارو از کلاته میان که بیشتر زن و کودک بودن به کمر زیارت بردن و مثل پدری مهربان مواظبمون بودن و جواب جیغ و داد خانما و بچه‌ها رو با لبخند و سکوت می‌دادن.

RSS
  • بازگشت به بالا
DNN