رفع نگرانی زیاد و نیاز شدید مردم در روزهای نزدیک عید نوروز
دو روز مانده به عید نوروز، تنها حمام عمومی روستا خراب شد. تصمیم گرفتیم همان شب حمام را درست کنیم و راه بیاندازیم و نگرانی زیاد و نیاز شدید مردم را برطرف نمودیم.
گوینده: حاج اسدالله میرزائی نجفی
تهیه مستندات و تولید محتوا برای تکمیل سایت شهید

آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیكشان خواستهاند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونهای طفره رفتهاند كه بعد از شهادتشان حداكثر حسرتها را در این رابطه بخورند!
به یاد دوران کودکی و ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز
با شقایق به غم گرفتارم، با غمش عاشقانه بیدارم
قاب عکس گلــــت بغل کردم، چشمم از لالـــــه بر نمیدارم
شاعر آقای علی توکلی از گناباد - روستای کلاته میان. متن کامل و خوانش شعر با صدای شاعر...
توصیه به دقت در انجام کار؛ تلاش در راه رضای خدا
من از شما میخواهم که در هر کاری که رضای خداوند در آن هست بکوشید و برای اسلام کار کنید. من اینجا برای شما دعا میکنم که خدا شما را یاری کند.
از شما میخواهم در کار خود دقت کنید و برای خدا کار کنید که من از شما راضی باشم.
دعاگوی شما محمدحسین علیحسینی 1363/11/28
مصلح و شجاع در جلوگیری از تضییع حقوق دیگران
جنبهی شجاعت آن مرد از همه جنبهها شاخصتر بود یعنی در حیطهی حضورش اگر میدید که حقی از کسی ضایع میشود که این مرد هیچ ذینفع هم نبود ولی میرفت حق را به حقدار میرساند و دنبال اعادهی حق و حقوق افراد بود، طوری بود که مردم واقعاً آن مرد را در دعواها و مرافعههایشان و در موضوعات اختلافی خود به عنوان فردی شجاع و مصلح قبول داشتند. با عشق و علاقه و با علم و آگاهی واقعاً عزاداری میکرد. آن مرد واقعاً عاشق امام حسین(ع) بود، واقعاً درد امام حسین(ع) را حس میکرد.
اخلاق نیکو و خوشبرخورد
فرمانده سپاه گناباد: این شهید عزیز در زندگی مرد نیکو، مومن و خوشبرخوردی بود، انسانی بود که نیاز به نصیحت نداشت.
حداکثر تلاش برای انجام بیشترین کار علاوه بر انجام وظایف
ما یک نیرویی داشتیم بندهی خدا خودش از گناباد با آمبولانس راه افتاده بود آمده بود منطقه، دو سه روزی که گذشت آمد اعتراض کرد و گفت: « این چه وضعش است؟! ما بیکاریم، چرا یک کار درست و حسابی نمیدهید که انجام دهیم؟! چون نیامدهایم اینجا که وقتگذرانی کنیم!»
این کار فقط کار خودته
یکی از دوستان برای گذاشتن بار جاروب روی ترک موتور از شهید کمک خواست. شهید که دستش بند بود از او خواست دیگران و جوانان را صدا زند؛ اما وی گفت: نه کار آنها نیست؛ تا صبح هم نیایی صبر میکنم تا خودت بیای!
انجام کار انفرادی علیرغم انتظار همکاری گروهی
وقتی از ایشان خواسته میشود کاری که معمولاً گروهی انجام میشده را به تنهایی انجام دهند، به سختی از انجام این امر بر میآیند و از این بابت حسابی دلگیر میشوند لذا ضمن درد دل در این زمینه میگویند: من حرفی نداشتم این کار را انجام دهم منتها انتظار داشتم همه با هم این کار را انجام دهیم اما این طور نشد!
عدم افشای اطلاعات کاری جهت کسب وجهه شخصی
در حالی که فکر میکردم چگونه صحبت را آغاز و طرح موضوع نمایم! شهید با فراست و تیزبینی خود ابتدا به ساکن به طرح احسن موضوع پرداخته و میگوید: فرزندم! این جا جای حساسی است، انتظار دارم نه تنها مطالب و مسائلی که در این جا به آن میرسید هیچ جا مطرح نکنید بلکه خودتان را در بیرون خیلی کمتر از آن چه در این جا هستید و به عنوان افرادی عادی نشان دهید تا کارتان بهتر پیش برود!