ShahidAlihosseini.ir - یادها و خاطره‌ها

شعر از مرحوم اسدالله ملک: نور قبر شهدا

شعر از مرحوم اسدالله ملک: نور قبر شهدا

روز عقبی که دمد نفحه صور از دل خاک، هر شهیدی برحق با رخ تابان خیزد

مرحوم اسدالله ملک از مداحان شاخص اهل بیت که نسبت خویشاوندی نزدیکی نیز با شهید داشته (پسرخاله‌ی ایشان) و در نخستین و آخرین مراسم گرامیداشت شهید (قبل از ارتحالش از این جهان) قطعاتی در مدح و منقبت شهیدان سروده‌اند.

شعری از مرحوم اسدالله ملک
لاله از خاک غم‌انگیز شهیدان خیزد    زانکه آهنگ غم از سینه سوزان خیزد
منظر گلشن عشق است مزار شهدا   که زهر شاخه آن ناله مرغان خیزد
دیده جان بگشا تا که ببینی به عیان   از قبور شهدا نور به کیوان خیزد
آنکه امروز فدا جان نکند در ره حق   صبح فردا از دل خاک پشیمان خیزد
روز عقبی که دمد نفحه صور از دل خاک   هر شهیدی برحق با رخ تابان خیزد
گرچه آشفته وطن گشته کنون ز آتش جنگ   غم مخور کز پی آن فتح نمایان خیزد

 

مطلب قبلی نامه‌ی شبه وصیت - مکمل وصیت نامه‌ها
مطلب بعدی شعر از مرحوم اسدالله ملک: تو ای ماه تابان نیامدی
Print
208 رتبه بندی این مطلب:
5/0
0رأی موافق 0رأی مخالف
سعید علی‌حسینی

سعید علی‌حسینیسعید علی‌حسینی

سایر نوشته ها توسط سعید علی‌حسینی
تماس با نویسنده

نوشتن یک نظر

This form collects your name, email, IP address and content so that we can keep track of the comments placed on the website. For more info check our Privacy Policy and Terms Of Use where you will get more info on where, how and why we store your data.
افزودن نظر

ارتباط با نویسنده

x

نویسندگان

«آبان 1403»
شیدسچپج
19202122232425
2627282930311
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
فراخوان همکاری و دعوت به همیاری ادامه مطلب

فراخوان همکاری و دعوت به همیاری

آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیك‌شان خواسته‌اند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونه‌ای طفره رفته‌اند كه بعد از شهادت‌شان حداكثر حسرت‌ها را در این رابطه بخورند!

شعر از آقای علی توکلی: فصل گل بود و تا خدا رفتی

قاب عکس گلــــت بغل کردم چشمم از لالـــــه بر نمی‌دارم


اون زمان که شهید عزیز در قید حیات بودن ما بچه بودیم. علت سرودن شعر، ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز است. حتی یک بار تمام مارو از کلاته میان که بیشتر زن و کودک بودن به کمر زیارت بردن و مثل پدری مهربان مواظبمون بودن و جواب جیغ و داد خانما و بچه‌ها رو با لبخند و سکوت می‌دادن.

RSS
  • بازگشت به بالا
DNN