آن شهید عزیز بارها از بستگان نزدیكشان خواستهاند خاطرات ایشان را ضبط نمایند تا یادگاری بماند اما آنان موضوع را به شوخی برگزار و از انجام این مهم بگونهای طفره رفتهاند كه بعد از شهادتشان حداكثر حسرتها را در این رابطه بخورند!
دو روز مانده به عید نوروز، تنها حمام عمومی روستا خراب شد. تصمیم گرفتیم همان شب حمام را درست کنیم و راه بیاندازیم و نگرانی زیاد و نیاز شدید مردم را برطرف نمودیم.
گوینده: حاج اسدالله میرزائی نجفی
ازین روستای نجم آباد حسینی |
|
روانه جانب عرش خدا شد |
شاعر محمد میرزایی نجمآبادی(نوا)
به عشق بَلُگ و بارِش وَر مَپرُّم |
|
به دیدار مـــــــزارِش وَر مپرُّم |
شاعر آقای علی توکلی از گناباد - روستای کلاته میان.
قاب عکس گلــــت بغل کردم |
چشمم از لالـــــه بر نمیدارم |
اون زمان که شهید عزیز در قید حیات بودن ما بچه بودیم. علت سرودن شعر، ارادت به اخلاق نیک شهید عزیز است. حتی یک بار تمام مارو از کلاته میان که بیشتر زن و کودک بودن به کمر زیارت بردن و مثل پدری مهربان مواظبمون بودن و جواب جیغ و داد خانما و بچهها رو با لبخند و سکوت میدادن.